تصور می کنم این ناشی از خودبینی من بوده،اما خب جالبه. احساس می کنم تونستم انتقامم رو از مردمی که در این سال ها مرا جلو بردند و چاپلوسیم رو کردن تا تمام این سال ها رو تلف کنم، بگیرم.کینگزلی امیس کتاب نثری ساده و روان دارد.نام کتاب برگفته از شعری با عنوان "نامتولد" در همین کتاب است:عطرها یا سوخته اند یا از میان رفته اندهیچ کس اینجا نیستهیچ کس یافت نمی شوددست نایافتنی،نامتولدبی سرنوشتتوهم عزیز با موهایی روشنتمام عطرها می سوزند...امیس در این اثر، خویشتن و بستری که خود در آن رشد کرده را با طنزی نامحسوس به چالش می کشد. پیکان انتقاد امیس در این اثر متوجه خود،منقدان و طرفدارانش است که با حمایت بی دلیل و چاپلوسی ، تلاش و عمر نوینسده را هدر داده اند.